پادشاه کجاست؟

او را من نبینم. ایا من کورم. شما نمی دانید . او کجاست ؟ 

ای فرزند خیانت کاران ایا وقت پشیمانی فرا نرسیده. به عهد خود باز کرید تا من به عهد خودم باز کردم

بیاید کنار من بجنگید تا با شرافت بمیرد.

این تنها را  نجات شماست .پس ای وای بر شما؟؟؟

این تنها اغاز کوچک برای پایان بزرگ است.

قسم به لحضه شب در ان هنگام که خواهد امد. قسم به سرهایی بی بدن قسم به لحضه شیرین انتقام

که هیچ کس از رحم شدگان نیست. ای سربازان من بکوشید تااخرین نفس طفل دشمن را 

قسم به تیغ هایی بی غلاف قسم به بوی مستی اور خون

قسم به اژدها که هر لحضه مشتاق بازگشت است. قسمت به لحضه ای که این کلمات به حقیقت بپیوند

ان لحضه تاریخ تکمیل شده قسم به گریه گننده کان قسم به لحضه شیرین انتقام

که وعد من البته حقیقت است و شما بزودی خواهید فهمید.

در ان لحضه که اهریمن یعنی اژدها بازگشته دشمنان ما مسلوب خواهند شد البته در اتش

ان لحضه که مردم خواهند گفت اغا محمد خان قاجار زنده شده

ان لحضه که به صغیر و کبیر رحم نخواهد شد

سربازان من به هیچ گس رحم نخواهند کرد . دشمنان ما زنده زنده به سلیب

گشیده خواهند شد وسپس بعد از مدت یک هفته به تیر کمان تیرباران خواهند شد

سپس  زمانی که هنوز زنده اند به اتش گشیده شد. یعنی در اتش مسلوب می شوند

یا زند به گور خواهند شد. ویا با شمشیری بسار داغ سینه یشان سولاخ خواهد شد

انان که حق مارا از قدرت یعنی همه ای ان را  زایع کردن انان دزدان 

ایا فکر نکردید که خون پادشاه شما از بدنی به بدن دیگر منتقل مشود

تا ان بدن را بر تخت بنشاند

نه فکر نکردید . 

اری من پادشاه قانونی ایران یعنی تمام ان هستم ایرانی از هند و پاکستان و اذربایجان و ارمنستان و روسیه تا اروپا

تا عربستان سعودی تا مصر تا نیجر تا صحرایی بزگ افریقا تا فرانسه تا انگیلیس

این  سربازان دلیر من بودن که دروازه های قوستنتنیه را شکستن

ایا نمی دانستید شما برده بودید من شما را ازاد کردم.

ای وای بر شما بزودی خواهید فهمید که چه خانده بودید

چون نامه ای جرم مارا به هم پیچیدند

بردند به دیوان عمل سنجیدند

بیش از همکس گناه ما بود ولی

ما را به محبت علی بخشیدند

 قسم به روز مرگ به روز به قدرت رسیدن گروه ما 

در ان روز خواهید دید قدرت همه اش از ان کیست

در ان روز سر تمام دشمنانمان از بدن کثیفشان

جدا خواهد شد؟ لبته به زودی ؟قسم یاد میکنم به روز معود

به روزی که حکومت صفویی باز برکشته در ان روز انان که به ما

خیانت کردن تکه تکه خواهند شد.

جنازه دشمنان ما که مرده اند از قبر ها بیرون کشیده خواهندشد

و شلاق خواهند خورد. دشمنان ما در دیوانگی به دور خود خواهند

پیچید و در اتش مسلوب خواهند شد؟

قسم به صبحی که نزدیک است. خونی که در رگ هایی ماجاری است

خون خداست؟

روح اجدا ما بیدار خواهند شد        با افتخار خواهیم مرد

حلا دیگر نوبت خشمه                  با پگاهی سرخ

 در این دنیا لعنتی اگه هزارتا سکه طلای ببارد .یکیش برای من و شما نمی افتد. اما اکه یه سنک از اسمان بیفت حتما تو سر من خواد افتاد. مکه نه

تو این دنیا مردم مثل خود سک شدن حتا از سک ها هم  بدتر  یه روز  یه پیر زن امد پیش چشم پزشگ دکتر چشمش معاینه کرد بعد کفت اب موروارید داره کفت خرج عمل هر کدام از چشمات 80 هزار تومان اون 

زمان حالا حتمن بیشتر کفت ندارم کفت اکه عمل نکنی چشمات کور میشن خلاصه اون پیر زن که اسمش مشه زیبر

بود به خاطر نداشتن پول

دکتر حاضر به عمل کردنش نشد وان پیر زن در اخر چشماشو از دست داد و کور شد 

این داستان کاملن حقیقی بود.

این ماشین هایی این دکتر ها راببینید همش مرسدس بنز اون دکتر براش 180 هزار تومان پول خورد هم نمیشود

اما حاضر به رحم کردن نبود. 

  در روز گار قدیم وقتی که ایران به چنین بدبختی دچار نشده بود .